شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حامد توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حامد توکل »
بسم الله الرحمن الرحیم انا فتحنالک فتحاً مبیناً ان الحیاه عقیده و الجهاد درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی. درود بر روان پاک شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی و برقراری پرچم لاالهالاالله و محمد رسولالله در سرتاسر جهان. سلام بر تو ای خواهر و برادر که در پشت جبهه مشغول نبرد هستی. سلام بر تو ای مادری که چنین فرزندان خلف و شجاعی به جامعه اسلامی تحویل دادهای، سلام بر تو ای پدر عزیز از دست داده. امروز مورخ 15/12/60 13...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حامد توکل »
بسم الله الرحمن الرحیم انا فتحنالک فتحاً مبیناً ان الحیاه عقیده و الجهاد درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی. درود بر روان پاک شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی و برقراری پرچم لاالهالاالله و محمد رسولالله در سرتاسر جهان. سلام بر تو ای خواهر و برادر که در پشت جبهه مشغول نبرد هستی. سلام بر تو ای مادری که چنین فرزندان خلف و شجاعی به جامعه اسلامی تحویل دادهای، سلام بر تو ای پدر عزیز از دست داده. امروز مورخ 15/12/60 13...
شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید خلیل شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسمالله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر بهوسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که اینهمه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااینهمه نعمتها که ما قادر به شکر گذاری هیچکدام آن نیستیم، نعمتهایی که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسمالله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر بهوسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که اینهمه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااینهمه نعمتها که ما قادر به شکر گذاری هیچکدام آن نیستیم، نعمتهایی که...
شهدا سال 64 -زندگینامه مفقودالاثر منصور داهم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
بسیجی غیور و سرافراز منصور داهم در تاریخ 1349/06/01 در خانوادهای مذهبی و مؤمن در روستای تمشولی بخش آباده طشک از توابع نیریز چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در دشت و دمن سبز روستا سپری کرد. هفت ساله بود که پا به عرصه علم و دانش نهاد و در دبستان جهاد تمشولی، دوره ابتدایی را آغاز و با موفقیت سپری کرد. بیماری و ضعف شدید بدنی پدر و نیاز وی به همراهی منصور با او، باعث...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
بسیجی غیور و سرافراز منصور داهم در تاریخ 1349/06/01 در خانوادهای مذهبی و مؤمن در روستای تمشولی بخش آباده طشک از توابع نیریز چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در دشت و دمن سبز روستا سپری کرد. هفت ساله بود که پا به عرصه علم و دانش نهاد و در دبستان جهاد تمشولی، دوره ابتدایی را آغاز و با موفقیت سپری کرد. بیماری و ضعف شدید بدنی پدر و نیاز وی به همراهی منصور با او، باعث...
تاریخچه جمع آوری و نوع کمکهای مردمی در جنگ
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
همزمان با شروع جنگ در 31 شهریورماه 1359 مسأله کمک مالی به جبههها هم شروع شد. آقای غلامرضا کاویانی که مسئولیت جمع آوری کمکهای مردمی را حتی قبل از تشکیل ستاد پشتیبانی جنگ به عهده داشته است در این خصوص می گوید: (4-KAVIANI-7) " درست همزمان با شروع جنگ، از سوی جهادسازندگی استان با جهاد سازندگی شهرستان نیریز تماس گرفتند و درخواست جمع آوری کمکهای مردمی را کردند . به دنبال این درخواست اینجانب باتفاق چند نفر از برادران...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
همزمان با شروع جنگ در 31 شهریورماه 1359 مسأله کمک مالی به جبههها هم شروع شد. آقای غلامرضا کاویانی که مسئولیت جمع آوری کمکهای مردمی را حتی قبل از تشکیل ستاد پشتیبانی جنگ به عهده داشته است در این خصوص می گوید: (4-KAVIANI-7) " درست همزمان با شروع جنگ، از سوی جهادسازندگی استان با جهاد سازندگی شهرستان نیریز تماس گرفتند و درخواست جمع آوری کمکهای مردمی را کردند . به دنبال این درخواست اینجانب باتفاق چند نفر از برادران...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
حضور نیروهای شهرستان در عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
عملیات خیبر، اولین عملیاتی بود که گردان کمیل پس از تشکیل در آن شرکت می کرد. نیروهای شهرستان نیریز عمدتا" در این گردان متمرکز بودند و به حماسه آفرینی پرداختند. نیروهای گردان، عصر همان روزی که قرار بود در شب آن روز عملیات شروع شود؛ یعنی عصر 2/12/1362 در منطقه جفیر توسط هواپیماهای دشمن بمباران و تعداد زیادی از نیروها شهید و مجروح شدند. اما این بمباران و تلفات ناشی از آن نتوانست مانع از حضور نیروهای شهرستان...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
عملیات خیبر، اولین عملیاتی بود که گردان کمیل پس از تشکیل در آن شرکت می کرد. نیروهای شهرستان نیریز عمدتا" در این گردان متمرکز بودند و به حماسه آفرینی پرداختند. نیروهای گردان، عصر همان روزی که قرار بود در شب آن روز عملیات شروع شود؛ یعنی عصر 2/12/1362 در منطقه جفیر توسط هواپیماهای دشمن بمباران و تعداد زیادی از نیروها شهید و مجروح شدند. اما این بمباران و تلفات ناشی از آن نتوانست مانع از حضور نیروهای شهرستان...
خاطرات حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ ولی بنایی از حضور رزمندگان شهرستان نی ریز در جنگ
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
یکی از روحانیونی که میتوان گفت مداوما" در جمع رزمندگان گردان کمیل و گردان فجر حضور داشت، حاج آقا بنایی بود. او همدوش با شهید حجهالاسلام والمسلیمن آقا سید رسول معصومی (ره) از جمله روحانیونی بودند که همراه و همدوش رزمندگان جنگیدند. شهید معصومی به فیض عظمای شهادت نایل آمد و حاج آقا بنایی به خیل جانبازان انقلاب اسلامی پیوست. 1 ایشان روحیه حماسی و حضور فعال رزمندگان شهرستان نیریز در میادین جنگ هشت ساله را چنین بیان...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
یکی از روحانیونی که میتوان گفت مداوما" در جمع رزمندگان گردان کمیل و گردان فجر حضور داشت، حاج آقا بنایی بود. او همدوش با شهید حجهالاسلام والمسلیمن آقا سید رسول معصومی (ره) از جمله روحانیونی بودند که همراه و همدوش رزمندگان جنگیدند. شهید معصومی به فیض عظمای شهادت نایل آمد و حاج آقا بنایی به خیل جانبازان انقلاب اسلامی پیوست. 1 ایشان روحیه حماسی و حضور فعال رزمندگان شهرستان نیریز در میادین جنگ هشت ساله را چنین بیان...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین امنوا اذا لقیتم فئه، فاثبتوا و اذکروا الله کثیراً لعلکم تفلحون، و اطیعوا الله و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین، و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطراً و رئاء الناس و یصدون عن سبیل الله و الله بما یعملون محیط . (سوره انفال، آیات 45، 46، 47 ) ای کسانیکه ایمان آورده اید! هرگاه گروهی را ببینید (که قصد جنگیدن با شما دارند) برجای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین امنوا اذا لقیتم فئه، فاثبتوا و اذکروا الله کثیراً لعلکم تفلحون، و اطیعوا الله و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین، و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطراً و رئاء الناس و یصدون عن سبیل الله و الله بما یعملون محیط . (سوره انفال، آیات 45، 46، 47 ) ای کسانیکه ایمان آورده اید! هرگاه گروهی را ببینید (که قصد جنگیدن با شما دارند) برجای...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید حمید کیوانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
بسم الله الرحمن الرحیم از اینکه چند روزی زیاد شوق نوشتن دارم لکن التهابات و شوق و اشتیاق و بعضی اوقات وسوسههای شیطان که خداوند لعنتش کند (که پناه میبرم به خدا) نمیگذارد که چیزی بنویسم. دارم دق میکنم. دوست دارم حرفهای بسیاری که با برادران عزیزم در سپاه دارم و داشتهام را بزنم. دوست دارم که با آنها مثل همیشه درد دل کنم. اینکه مدت زیادی، نزدیک چهار سال آزار و اذیتشان کردهام و شاید دلخوری و غیبت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
بسم الله الرحمن الرحیم از اینکه چند روزی زیاد شوق نوشتن دارم لکن التهابات و شوق و اشتیاق و بعضی اوقات وسوسههای شیطان که خداوند لعنتش کند (که پناه میبرم به خدا) نمیگذارد که چیزی بنویسم. دارم دق میکنم. دوست دارم حرفهای بسیاری که با برادران عزیزم در سپاه دارم و داشتهام را بزنم. دوست دارم که با آنها مثل همیشه درد دل کنم. اینکه مدت زیادی، نزدیک چهار سال آزار و اذیتشان کردهام و شاید دلخوری و غیبت...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید مرتضی یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۳/۴/۱۷ مژده ورود مرتضی به جمع خانواده مسلمان و متدین یاراحمدی را در شهرستان فسا، به پدر او دادند. باتربیت اسلامی خانواده از کودکی علاقهای خاص به اسلام و اهلبیت (ع) پیدا کرد. مرتضی دو سال از عمر خود را در دبستان شهید فرجالله یاراحمدی رودخور گذرانید و بعدازآن مدرسه را رها و همراه پدر به امور کشاورزی پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج و پایگاه مقاومت، در آن نهاد مردمی ثبتنام و یکی از اعضای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۳/۴/۱۷ مژده ورود مرتضی به جمع خانواده مسلمان و متدین یاراحمدی را در شهرستان فسا، به پدر او دادند. باتربیت اسلامی خانواده از کودکی علاقهای خاص به اسلام و اهلبیت (ع) پیدا کرد. مرتضی دو سال از عمر خود را در دبستان شهید فرجالله یاراحمدی رودخور گذرانید و بعدازآن مدرسه را رها و همراه پدر به امور کشاورزی پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج و پایگاه مقاومت، در آن نهاد مردمی ثبتنام و یکی از اعضای...